در کل باید گفت تغییرات پیشنهادی دولت در ماده 41 صدرصد به زیان کارگران و بر اساس خواسته های کارفرمایان تدوین شده است
بر اساس این گزارش نتایج این بررسی که با مراجعه به حدود ۱۲ هزار و ۷۰۰ خانوار نمونه انجام گرفته است، متوسط هزینه ناخالص سالانه یک خانوار حدود ۳۵ میلیون و ۲۶۰ هزار تومان در سال گذشته خورشیدی بوده است که نسبت به سال ۱۳۹۳ معادل ۷.۳ درصد افزایش داشته است.
در این میان، متوسط درآمد ناخالص سالانه یک خانوار در سال ۱۳۹۴ کمی بیش از ۳۵ میلیون و ۲۵۸ هزار تومان بوده که نسبت به سال ۱۳۹۳ معادل ۱۲.۳ درصد افزایش داشته است.
بدین ترتیب هزینههای خانوارهای شهری بیش از درآمدهای آنها بوده است.
این گزارش می افزاید که بر این اساس، درآمد و هزینه سر به سری خانوارهای شهری گویای نبود مازاد درآمد و امکان پسانداز مناسب توسط خانوارهای با درآمد متوسط و کمتر است. «در چنین شرایطی دولت تنها راه برای تامین مالی مسکن را صندوقهای پسانداز مسکن و صندوق زمین و ساختمان میداند».
آمارهای مندرج در جداول این گزارش نشان می دهد که در بخش هزینه ها، تنها هزینه دخانیات و تفریح و امور فرهنگی کاهش یافته است و بقیه هزینهها افزایش نشان می دهد.
۳۵ درصد هزینههای خانوارها مربوط به پول مسکن، آب، برق و گاز و سایر سوختها می شود که نسبت به سال قبل آن حدود ۱۲.۴ درصد افزایش یافته است و بیشترین رشد را در میان دیگر هزینهها داشته است. هزینه تفریح و امور فرهنگی خانوارها نیز تنها دو درصد از هزینههای خانوارها را تشکیل می دهد که نسبت به سال ۹۳ حدود ۱۰.۲ درصد کاهش یافته است که بیشترین کاهش در میان دیگر هزینهها است.
در بخش اشتغال، بررسیهای بانک مرکزی نشان می دهد که ۲۶.۴ درصد خانوارها «بدون» فرد شاغل بوده اند. در این میان، ۵۵.۷ درصد خانوارها دارای یک نفر شاغل، ۱۴.۷ درصد دارای دو شاغل و ۳.۲ درصد دارای سه شاغل و بیشتر بودهاند.
آمارهای بانک مرکزی حاکی است که در مقایسه با سال قبل آن، درصد خانوارهای بدون فرد شاغل و با سه نفر شاغل و بیشتر افزایش یافته است.
به رغم افزایش هزینههای مسکن، در این بخش البته بهبود نسبی در شمار صاحبان مسکن دیده می شود. برای نمونه این گزارش می نویسد که سال گذشته ۶۵ درصد از خانوارها در مسکن شخصی (مالک نشین)، بیش از ۲۵ درصد در مسکن اجاری و حدود ۱۰ درصد در مسکن در برابر خدمت و مسکن رایگان سکونت داشتهاند.
درصد سکونت در مسکن شخصی نسبت به سال ۹۳ افزایش و بقیه کاهش نشان می دهد.
توزیع افراد شش ساله و بیشتر خانوارها برحسب میزان سواد در سال ۱۳۹۴ نشان میدهد که ۱۱.۷ درصد بیسواد، ۲.۱ درصد قادر به خواندن و نوشتن، ۲۰.۲ درصد دارای تحصیلات ابتدایی، ۴۲.۹ درصد دارای تحصیلات راهنمایی و متوسطه و ۲۳.۱ درصد دارای تحصیلات دانشگاهی بودهاند.