امروز: 10 - 01 - 03 | میلادی 2024 - 03 - 29

در بین مصادیق مطرح شده در بردگی مدرن، آن‌چه فاجعه‌بارتر است، بردگی زنان و کودکان است. کودکان در رابطه با اشکال مدرن بردگی، از آسیب‌پذیری بیش‌تری برخوردارند

 

در گزارش سال ۲۰۱۶ شاخص بردگی جهانی که توسط بنیاد واک فری در استرالیا منتشر شد، بردگی را این گونه توصیف کرده‌اند: “موقعیت‌هایی از بهره کشی که در آن فرد به دلیل تهدید، خشونت، زورگویی، سواستفاده از قدرت یا حیله، امکان سرپیچی از دستور یا ترک را ندارد”
امیر چمنی
کارشناس مسائل اجتماعی

 تاریخ برده ‌داری، تاریخ بهره‌کشی از انسان و سلب آزادی و اراده‌ی اوست. شکوه تمدن مادی بشر مدیون برده‌هاست. از زمانی که انسان از تلاش انسان فرمان‌بردار نفع برد، برده‌داری آغاز شد. نظام برده‌ داری در مرحله‌ی کمون اولیه و بر پایه‌ی ازدیاد نابرابری اقتصادی که ثمره‌ی مالکیت فردی بود، شکل گرفت و مسئله‌ی برده چنان جزء لاینفک زندگی بشر شده بود که فیلسوفانی چون افلاطون و ارسطو برده داری را بخش جدایی ناپذیر حیات اجتماعی بشر به شمار می‌آوردند.

در طول قرن‌های ۱۷ تا ۱۹ شورش‌های برده‌ها در ایالات متحده و بریتانیا و پیدایش جنبش‌های مدنی در این زمینه باعث پیروزی‌هایی در زمینه‌ی لغو برده‌داری شد؛ اما این به معنای پایان بردگی نبود. غیرقانونی کردن یک چیز، به معنای نابودی آن نیست، بلکه فقط آن را از دید پنهان می‌کند.در جهان جدید با توجه به ذهنیت تاریخی و باستانی از برده، سخن گفتن از بردگی شاید باورپذیر نباشد، ولی آن‌چه واقعیت دارد این است که امروزه دستکم بیش از ۴۶ میلیون انسان در بردگی به سر می‌برند. این آمار را بنیاد “واک فری” در آخرین گزارش خود اعلام کرده است و ایران در این گزارش، از میان ۱۶۷ کشوری که در فهرست قرار دارند، با داشتن ۴۹۵ هزار و ۳۰۰ برده‌ی مدرن، در رده‌ی بیستم قرار گرفته است.

بردگی در دوران مدرن

در گزارش سال ۲۰۱۶ شاخص بردگی جهانی که توسط بنیاد واک فری در استرالیا منتشر شد، بردگی را این گونه توصیف کرده‌اند: “موقعیت‌هایی از بهره کشی که در آن فرد به دلیل تهدید، خشونت، زورگویی، سواستفاده از قدرت یا حیله، امکان سرپیچی از دستور یا ترک را ندارد”. بنابر این تعریف، بردگی می‌تواند شامل اجبار به انجام کار رایگان برای پرداخت وام، کار اجباری، خرید و فروش کودکان، بردگی کودکان، ازدواج اجباری، تکدی‌گری، بردگی جنسی، کار پشت درهای بسته و کار در فضاهای کارگاهی غیر رسمی و استخدام خانگی باشد؛ به نحوی که فرد قربانی زیر خشونت و ارعاب مجبور به ماندن در وضعیت موجود باشد. بر اساس تخمین سازمان بین المللی کار، ۸۰ درصد انواع برده‌های جهان امروز، مورد استثمار اشخاص حقیقی و ۲۰ درصد تحت استثمار دولت یا گروه‌های نظامی شورشی قرار دارند.

بردگی دوران مدرن، اشکال و اهداف متنوعی دارد ولی ویژگی ثابت همه‌ی آن ها، استثمار است. در تعریف بردگی، آن را “گرفتن آزادی و حق دیگران” تعریف کرده‌اند؛ وقتی که فردی اختیار بدنش را از دست می‌دهد و حق انتخاب یا حق امتناع مثلاً از کار اجباری از او سلب می‌شود. آزادی فرد با اجبار، خشونت، تهدید، سواستفاده از قدرت و فریب سلب می‌شود و مانع می‌شود که فرد شرایط خود را تغییر دهد یا از وضعیت نامطلوب خارج شود.

کودکان به عنوان بردگان دنیای مدرن

در بین مصادیق مطرح شده در بردگی مدرن، آن‌چه فاجعه‌بارتر است، بردگی زنان و کودکان است. کودکان در رابطه با اشکال مدرن بردگی، از آسیب‌پذیری بیش‌تری برخوردارند. کار اجباری کودکان در خانه یکی از گسترده‌ترین و استثمارآمیزترین انواع کار کودکان در جهان کنونی بوده و مقابله با آن بسیار دشوار است. دسترسی به کودکان کارگر خانگی سخت است؛ زیرا از یک سو پشت درهای بسته‌ی خانه‌ی کارفرمایان خود هستند و از سوی دیگر، جامعه کار این کودکان را امری عادی تلقی می‌کند. در واقع، کار اجباری کودکان در خانه و بسیاری از ویژگی‌های عملی آن، مشابه بردگی است.

در حال حاضر ۴/۸ میلیون کودک درگیر آن‌چه “بدترین شکل کار” می‌خوانند؛ یعنی بردگی رَهنی و نظام ارباب و رعیتی، کار اجباری شامل جذب برای حضور در منازعات مسلحانه، تن‌فروشی و تولید فیلم‌های جنسی و فعالیت‌های نامشروع، به‌خصوص تولید و قاچاق مواد مخدر هستند. از نظر جنسیتی، کودکان پسر بیش‌تر در کشاورزی، جرایم کوچک و تجارت مواد مخدر و دختران در استثمار جنسی و خدمات خانگی اسیر می‌شوند. ۲/۱ تن از این کودکان قربانی قاچاق هستند، که یا دزدیده می‌شوند، یا توسط خانواده‌هایشان به فروش می‌رسند.

در تایلند زنان و کودکان به تن فروشی به توریست‌ها و مردان تایلندی واداشته می‌شوند. به دنبال بحران سکس‌توریسم، بحران دیگری نیز به وجود می‌آید که وجود انبوه کودکانی است که حاصل رابطه‌ی این زنان و کودکان با توریست‌ها هستند که پدرانشان معلوم نیست چه کسانی هستند.

در هند و پاکستان ۸۰۰ هزار کودک در صنعت فرش مشغول به بردگی هستند. برخی از آن‌ها دزدیده شده‌اند، و برخی دیگر در برابر وعده‌ی دریافت حقوقی مناسب، از سوی والدینشان برای کار در کارگاه‌ها به بردگی رهنی سپرده شده‌اند. پسران بدون دریافت هیچ حقوقی به هجده ساعت کار روزانه در هفت روز هفته واداشته می‌شوند. آن‌ها کتک می‌خورند، شکنجه می‌شوند، داغ می‌شوند، گرسنه و برهنه می‌مانند و معمولاً مجبور می‌شوند در همان کارگاه‌ها بخوابند.

بردگی مدرن و کودکان کار در ایران

وضعیت بردگی مدرن در خصوص کودکان در ایران تقریباً شبیه مصادیق جهانی آن است. مواردی که وجود دارند و در گزارش‌های هر روزه‌ی خبرنگاران یا فعالان اجتماعی حوزه‌ی لغو کار کودک به آن‌ها پرداخت می‌شود عبارتند از: کار کودکان در کوره‌های آجرپزی، کار کودکان در کارگاه‌های غیررسمی صنایع کوچک و کارگاه‌های خانگی، فروش یا اجاره‌ی کودکان به اشخاص یا باندهای مافیایی جهت کارهایی از قبیل تکدی گری، توزیع مواد مخدر، گماردن به کارهایی نظیر دست فروشی کنار خیابان یا مترو یا گل فروشی سر چهارراه‌ها و نهایتاً قاچاق به کشورهای دیگر جهت فروش اعضای بدن یا بهره کشی جنسی و کارهای کارگاهی.

آمارهای غیررسمی، تعداد کودکان کار در ایران را تا ۷ میلیون نفر تخمین می‌زنند. مرکز پژوهش‌های مجلس تعداد کودکان کار در ایران را ۳ میلیون و ۲۰۰ هزار نفر اعلام کرده است. در ایران ماده‌ی ۷۹ قانون کار، اشتغال کودکان زیر ۱۵ سال را ممنوع دانسته است. این قانون هم‌چنین برای کار کودکان ۱۵ تا ۱۸ ساله نیز شرایط خاصی پیش‌بینی کرده است؛ اما این موارد قانونی عملاً نادیده گرفته می‌شود. کودکانی که هر روز آن‌ها را سر چهارراه‌ها یا مترو می‌بینیم، نه می‌توانند بخوانند نه می‌توانند بنویسند؛ تنها چیزی که از همان ابتدا آموزش دیده‌اند کار کردن است.

آن‌ها از صبح کار می‌کنند تا شب پدر و مادرهای جعلی یا پدر و مادرهای خودشان با خیال راحت مواد بکشند. کارگران کوچکی که اگر خوب کار کنند، خریداران فراوانی دارند. قیمت این کودکان برده معمولاً از صد هزار تا پنج میلیون تومان است. این کودکان علاوه بر این‌که از مقوله‌ای مانند “کودکی کردن” و حقوقی مانند تحصیل و آموزش محروم هستند، بر اثر اجبار به کار، در معرض آسیب‌های جنسی و بیماری‌های جسمی و روحی-روانی نیز قرار می‌گیرند. از طرفی نیز دارای تغذیه‌ی نامناسب و تن ضعیف هستند.

از دیگر سو، مدتی‌ست “نوزاد فروشی” به یک پدیده‌ی اجتماعی نوپا در ایران تبدیل شده و برخی خانواده‌ها در ازای دریافت میلیون‌ها تومان نوزاد یا نوزادان خود را به متقاضیان واگذار می‌کنند. این رقم در تهران چیزی بین ۴ تا ۱۰ میلیون تومان است. در این میان، دلالان و واسطه‌ها پس از شناسایی نوزادانی که ناخواسته یا نامشروع به دنیا می‌آیند، اقدام به خرید و فروش آنان می‌کنند.

اخیراً تصویر یک آگهی که روی دیوارهای شهر تهران چسبانده شده بود، در فضای مجازی منتشر شد که محتوای آن فروش پسربچه‌ای ۶ ساله، با قیمت توافقی بود. شهیندخت مولاوردی، معاون رئیس جمهور در امور زنان و خانواده اوایل تیرماه سال جاری در گفت‌وگو با خبرنگار ایلنا گفت: “امروز شاهد فروش نوزادان در شکم مادر و پیش از تولد هستیم. پدیده‌ی فروش کودکان تک عاملی نبوده و مجموعه‌ای از عوامل، زنجیروار در کنار هم قرار می‌گیرند تا یک زن ناچار به فروش فرزندش شود. فقر اقتصادی، فقر فرهنگی، اعتیاد، کارتن‌خوابی و ازدواج کودکان از جمله عواملی هستند که می‌تواند باعث سوق دادن زنان به سمت فروش کودکان خود شود”.

مادران و پدرانی که اقدام به فروش کودکان خود می‌کنند اغلب معتاد و متکدی و کارتن خواب هستند. این‌ها علاوه بر این که امکان نگهداری فرزندانشان را ندارند، بلکه از طریق فروش آن‌ها پولی نیز به دست می‌آورند. برخی هم در توجیه کارشان می‌گویند، طبیعتاً فرزندشان پیش آن‌ها آینده‌ای نخواهند داشت، شاید پیش خانواده‌ی جدید زندگی بهتری داشته باشند.

اما تعداد بسیار اندکی از این کودکان را خانواده‌هایی می‌خرند که مشکل نازایی دارند، اغلب آن‌ها توسط باندهای مختلف، اعم از متکدیان، خریداری می‌شوند. نوع رفتار متکدی‌گرانه‌ای هم که توسط مالکان جدید این نوزادان و کودکان صورت می‌گیرد، متفاوت است. برخی به حالت عادی رها می‌شوند، یا بازی می‌کنند یا مدام در حال گریه کردن هستند تا مالکانشان از این طریق حس ترحم عابرین را برانگیزانند. ولی در اغلب موارد برای این‌که از دست گریه و شیطنت‌های طبیعی نوزادان خلاص شوند، به آن‌ها مقداری تریاک خورانده می‌شود تا بخوابند.

فاطمه دانشور، رئیس کمیته‌ی اجتماعی شورای شهر تهران ۱۶ آبان سال گذشته گفته بود تعدادی از زنان “کارتن‌خواب و روسپی” نوزادان خود را پس از زایمان، به قیمت “۱۰۰ تا ۲۰۰ هزار تومان” می‌فروشند. هر چند اداره‌ی کل حقوقی قوه‌ی قضاییه‌‌، خرید و فروش کودک “حتی با عنوان فرزندخواندگی” را، “اقدامی مجرمانه” اعلام کرده است.

احمد دلبری، مدیرکل بهزیستی استان تهران هم ۳۰ خرداد در گفت‌و‌گو با خبرگزاری میزان از شناسایی و انتقال ۲۲۰ کودک در معرض فروش به مراکز بهزیستی تهران خبر داده است.  سال گذشته نیز ۵۵۰ کودک برای نگهداری به سازمان بهزیستی کشور واگذار شدند که از این تعداد حدود ۴۰ درصد، کودکانی بودند که از طریق اورژانس اجتماعی به مراکز آورده شده بودند.

مصطفی از کودکان کار دروازه غار در مصاحبه با روزنامه‌ی اعتماد می‌گوید: “در هشت سالگی، من با فال فروشی و چایی فروشی و شربت فروشی و این جور چیزها شروع کردم. هزینه‌ی درس و مشق و این جور چیزها را بالاخره هم خودم و هم برادرم کمک کردیم. چون پدرم هشت-نه سالی هست که دیابت دارند و نمی‌توانند کار کنند. بالاخره خودم مجبور بودم… یا خودم یا برادرم از یک راهی… از راه حلال هزینه‌ی درس و مشق و خانه را فراهیم کنیم”.

او در جواب این سوال که آیا می‌داند با بچه‌هایی که فروخته می‌شوند چه می‌کنند؟ می‌گوید: “ازشان می‌خواهند کاری چیزی… سر کاری چیزی بفرستندشان یا این که سواستفاده‌ی جنسی یا خلافی چیزی… این‌ها را تربیت کنند که مثلا‌ً برایشان کارهای خلاف انجام دهند یا خیلی‌ راه‌های دیگر. بچه‌های شیرخوار را مثلا‌ً اجاره می‌گیرند و باهاشون می‌روند توی متروها و این ور و آن ور. می‌روند می‌گویند بچه‌ام است، شام نداریم. بالاخره از طریق آن یک هزینه‌ای می‌خواهند کار کنند و به دست بیاورند. از طریق این بچه‌ها. شنیده‌ام که از هر بچه‌ای ۳۰ تومان ۲۵ تومان اجاره می‌گیرند که از این‌ها کار بکشند و به عنوان پسر خودشان معرفی کنند به مردم. که مردم یک چیزی بهشان کمک کنند”.

طی مصاحبه‌ای، یک مددکار اجتماعی به روزنامه‌ی اعتماد گفته است: “سال گذشته خانه‌ای در دروازه غار تهران کشف شده که ۴۰ تا ۵۰ کودک در آن نگهداری می‌شدند. کودکان را هر روز صبح می‌بردند و آخر شب باز می‌گرداندند”. کسانی که این کودکان را خریده یا اجاره کرده علاوه بر توزیع مواد مخدر، آن‌ها را جهت دستفروشی، تکدی گری، فال فروشی و گل فروشی، به صورت تیمی و انفرادی در نقاط مختلف شهر پخش می‌کنند و در ازای کار برده‌وار آن‌ها، برای کودکانی که خریده شده‌اند فقط غذا و جای خواب می‌دهند، و برای کودکان اجاره‌ای، ماهیانه مقادیری پول، یا مواد مخدر به والدینشان پرداخت می‌شود.

روزنامه‌ی اعتماد در ۲۹ بهمن ماه سال ۹۲ گزارشی منتشر کرده است که موضوع آن فروش دختر ۱۳ ساله‌ای به نام راحله است. مادر مواد فروشش در زندان است و برادرش سرپرستی او را به عهده دارد. راحله شناسنامه ندارد. برادرش نمی‌خواهد او را تحویل موسسه‌ی خیریه دهد و به ماموران بهزیستی می‌گوید: “مشتری دارد، او را تا دو و نیم میلیون تومان می‌خرند. برای چه تحویل شما بدهم؟ دو میلیون بده بچه را ببر هر جا که خواستی”… برادر راحله، در حراج خواهرش، نیم میلیون تومان هم به مشتری تخفیف می‌دهد!

 

 

 

منبع : جمعیت حامیان کودک کار

فیسبوک

ساندکلاد

رادیو جمعیت

عضویت

All Rightes Reserved © | Created And Designed By: Firemode Studio / Agerin Agency