امروز: 31 - 01 - 03 | میلادی 2024 - 04 - 19

جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان روز جهانی معلولین را گرامی می‌دارد.

از سال ۱۹۹۲ که از سوی مجمع عمومی سازمان ملل متحد اعلام شد، هر ساله در ۱۲ آذر یا ۳ دسامبر برگزار می‌شود. هدف از تعیین این روز ارتقاء رشد اذهان عمومی درباره مسائل مربوط به معلولیتهای مختلف؛ و افزایش آگاهی‌هایی بوده است که می‌بایست از مساله پیوستن افراد معلول در تمامی جنبه‌های سیاسی؛ اجتماعی؛ اقتصادی و فرهنگی زندگی منتج شود. این وضع به همین منوال طی شد تا در سال ۱۹۹۹ شعاری با مضمون (امکان دسترسی برای همه در هزاره جدید) برگزیده شد و سرلوحه امور قرار گرفت. بیش از پانصد میلیون نفر به دلیل نقص در سیستم روحی و مغزی جسمی و حسی از معلولیت رنج می‌برند. اینان هر کجا که باشند و در هر نقطه‌ای از دنیا که به سر برند به دلیل موانع ظاهری و یا اجتماعی با محدودیتهایی در زندگی خود مواجه می‌شوند. در طی بیست سال اخیر کوششهای چشمگیری در شناساندن و معرفی اشخاص معلول به جامعه انسانی صورت پذیرفته است. یکی ازمواردی که می‌توان از آن به عنوان نقطه عطفی در این زمینه نام برد اعلام سال ۱۹۸۱ میلادی به عنوان سال جهانی معلولین است که توسط مجمع عمومی سازمان ملل متحد صورت پذیرفت. در سال بعد (۱۹۸۱) فاصله سالهای ۱۹۹۲ – ۱۹۸۳ میلادی دهه جهانی معلولین نام گرفت تا کیفیت و شرکت فعالانه و همه‌جانبه افراد معلول را در زندگی اجتماعی و گسترش و پیشرفت آنها ارتقاء بخشد.

 


نگاهي به تاريخچه روز جهانی معلولين


اين روز براي نخستين بار در سال 1992 ميلادي به منظور گرامي داشت سالروز تصويب قانون برنامه جهاني در ارتباط با معلولين از سوي مجمع عمومي سازمان ملل متحد اعلام گرديد. هدف از اين اقدام ارتقاء رشد اذهان عمومي درباره مسائل مربوط به معلوليت هاي مختلف؛ و افزايش آگاهي هايي بوده است كه مي بايست از مساله پيوستن افراد معلول در تمامي جنبه هاي سياسي؛ اجتماعي؛ اقتصادي و فرهنگي زندگي منتج شود. اين وضع به همين منوال طي شد تا در سال 1999 شعاري با مضمون(امكان دسترسي براي همه در هزاره جديد) برگزيده شد و سرلوحه امور قرار گرفت. بيش از پانصد ميليون نفر به دليل نقص در سيستم روحي و مغزي جسمي و حسي از معلوليت رنج مي برند. اينان هر كجا كه باشند و در هر نقطه اي از دنيا كه به سر برند به دليل موانع ظاهري و يا اجتماعي با محدوديت هايي در زندگي خود مواجه مي شوند. در طي بيست سال اخير كوشش هاي چشمگيري در شناساندن و معرفي اشخاص معلول به جامعه انساني صورت پذيرفته است. يكي از مواردي كه مي توان از آن به عنوان نقطه عطفي در اين زمينه نام برد اعلام سال 1981 ميلادي به عنوان سال جهاني معلولين است كه توسط مجمع عمومي سازمان ملل متحد صورت پذيرفت. در سال بعد(1981) فاصله سال هاي 1992-1983 ميلادي دهه جهاني معلولين نام گرفت تا كيفيت و شركت فعالانه و همه جانبه افراد معلول را در زندگي اجتماعي و گسترش و پيشرفت آن ها ارتقاء بخشد. قانون برنامه جهاني در ارتباط با معلولين كه در سال 1982 توسط مجمع عمومي سازمان ملل متحد به تصويب رسيد چارچوبي بين المللي را براي الحاق و انضمام مسائل مربوط به انواع معلوليت ها به يك برنامه ريزي ملي را فراهم مي آورد. در سال 1993 قوانين استاندارد در زمينه برابر سازي مجال ها و فرصت هاي زندگي براي افرادي كه با انواع معلوليت ها دست و پنجه نرم مي كنند به قانون مذكور افزوده شد تا به منزله مكمل آن بوده و موجب قوام آن گردد. عليرغم آن كه اين قوانين هيچ گونه اجباري را براي دولت ها بوجود نمي آورند، تلويحا به عنوان تعهدات اخلاقي و سياسي تلقي مي شوند كه دولت ها مي بايست در راه يكسان سازي فرصت هاي زندگي براي افراد معلول متقبل شوند. كوتاه سخن آن كه قوانين به اختصار بيان كننده اصول ويژه در مورد مسائلي چون مسئوليت پذيري، اقدام مقتضي و همكاري مي باشند. مساله يكسان سازي فرصت ها و مجال ها براي معلولين هر روز بيش از پيش توجه سازمان ملل متحد را به خود معطوف مي نمايد. يكي از مهم ترين دغدغه ها در اين ميان به ويژه دسترسي به فناوري جديد، و نيز به محيط فيزيكي مي باشد. مسالهain streaming (موج اصلي)‌ نيز حائز اهميت مي باشد و عبارت است از: ‌گنجانيدن بعد معلوليت در ارائه رهنمودها و خط مشي هايي كه گستره عظيمي از پيوستاري متشكل از ملاحظات اجتماعي و اقتصادي را در برمي گيرد.


والدين و معلوليت فرزند


جريان تربيت كودك براي والدين لذت آور است، در حالي كه اين جريان با ناراحتي هاي فراواني همراه مي باشد. حتي در مورد والديني كه داراي كودكان طبيعي هستند نيز شكيبايي، توانايي و حسن تفاهم زيادي براي پرورش كودك لازم است. با وجود خشم، احساس گناه، نااميدي، محروميت و خستگي كه والدين گاهي آن را تجربه مي كنند بايد گفت بدليل طبيعي بودن كودك معمولاً داراي حس اعتماد بوده و كودك خود را مي پذيرند. در مورد خانواده كودك معلول موقعيت پيچيده و مشكل تر است. والديني كه در انتظار بدنيا آمدن كودك خود هستند در حالتي از انتظارات بلند پروازانه بسرمي برند و نه تنها انتظار يك كودك طبيعي را دارند بلكه انتظار آن ها بدنيا آمدن يك كودك بي نظيرمي باشد. ورود هر كودكي كه اين انتظارات را خدشه دار كند موجب شوكي مي شود كه آن را"شوك اوليه" مي نامند. در مواقعي كه آسيب پذيري شخصيت در والدين زياد باشد يك رويداد غير قابل انتظار، سازگاري والدين را مختل مي كند. والدين در مي يابند كه اين يك رويداد نادر است و انتظارات آنان بايد اساساً مورد تجديد نظر قرار گيرد، لكن در مورد انتظارات واقعي كنوني اطلاعي ندارند. در اين مرحله عامل بحران معلوليت نيست بلكه نابود شدن انتظارات آنان است. دومين بحران"بحران ارزشي" است. معلوليت و تظاهرات آن براي بسياري از افراد به دلائل چندي قابل قبول نيست. اين طرز فكر كه كودك آنان يك فرد تحصيل كرده و سالم و يا موفق نخواهد شد، ممكن است براي والدين بشدت دردناك باشد. ترس از ننگ اجتماعي، احساس گناه و شكست ممكن است به بحران ارزشي دامن زند.


عكس العمل هاي شايع اوليه والدين


والدين با فهميدن معلوليت كودك خود به اشكال مختلف واكنش نشان مي دهند مثل؛ احساس گناه، انكار، احساسات متضاد، ناكامي، اندوه، تنهايي، از دست دادن اميد به زندگي، حمايت افراطي و فرافكني .يكي از اعضاي هيئت جهاني فلج مغزي در آمريكا كه خود والد يك پسر فلج مغزي است در ارتباط با عكس العمل هاي اوليه والدين چنين مي گويد: هيچ تضميني وجود ندارد كه كودكي معلول شود يا خير. وقتي آن كودك معلول، كودك شماست و به طور ناگهاني برچسب معلوليت به او زده مي شود، ممكن است زندگي براي تان ناعادلانه جلوه كند و يكباره احساس كنيد كنترل تان را روي زندگي و فرزندتان از دست داده ايد. شايد احساس كنيد آمادگي پذيرش اين واقعيت را نداريد اين حق شماست كه احساسات تان را هرگونه كه مي خواهيد نشان دهيد. ممكن است متوجه شويد احساسات شما با مدل هاي فرضي متخصصين جور در نمي آيد ممكن است دچار خشم و عصبانيت شويد. شما حق داريد كه گاهي گريه كنيد. روابط شما با اعضاي ديگر خانواده هم ممكن است در معرض خطر قرار بگيريد و با وجود تلاش نتوانيد اعضاي خانواده را دور هم جمع كنيد. عصبانيت شما قابل قبول است بهترين روش براي برطرف كردن آن مراجعه به اولين سرويس درماني براي فرزندتان مي باشد.


تأثير كودک معلول بر خانواده


علاوه بر عكس العمل هاي عاطفي اوليه والدين نسبت به معلوليت فرزند، وجود كودك معلول مي تواند اثرات طولاني مدتي شامل اثرات عاطفي، اجتماعي و اقتصادي بر خانواده داشته باشد. مراقبت دائم از كودك مستلزم شكيبايي زياد و فدا نمودن هدف هاي شخصي از جانب والدين است. والديني كه در رابطه با آرزوهاي خود احساس نااميدي مي كنند و در رسيدن به هدف خود ناكام گشته اند با داشتن يك فرزند معلول بطور مضاعف ضربه خواهند خورد و امر مراقبت و نگهداري از كودك براي آنان دشوارتر خواهد شد. يك كودك با معلوليت هاي فيزيكي و با استرس هاي همراه آن مي تواند تأثير عميقي بر عملكردهاي خانواده بگذارد. والدين افرادي با معلوليت فيزيكي در مقاسيه با والدين بچه هاي طبيعي بيشتر احساس بي كفايتي در ايفاي نقش والدي دارند. اين احساس بي كفايتي مي تواند مشكل ساز باشد والديني كه دچار اين احساس مي شوند تلاش كمتري براي پذيرش مسئوليت هاي فرزندشان مي كنند و اين مي تواند باعث افزاش مشكلات رفتاري كودكان شود. آيا پدران و مادران داراي توانايي مقابله با شكل فرزند معلول خود هستند ياخير؟ برخي متخصصين معتقدند پدران واقعيت تشخيص را راحت تر مي پذيرند در مواردي كه پدران احساس گناه شديدي داشته اند به نظر مي رسد اين پدران خون گرم تر و نقش پدري را بيشتر از حد معمول ايفا مي كنند. اغلب پدر به كودك معلول خود بيشتر به عنوان يك خطر نسبت به موقعيت اجتماعي خويش مي نگرد، در مقابل مادر بيشتر تحت فشار هاي عاطفي است. از آن جايي كه پدر بطور معمول بيشتر اوقات خود رادر خارج از خانه مي گذارند و نسبت به مادر وقت كمتري را با كودك سپري مي كند، استرس و احساس گناه كمتري در مقايسه با مادر دارد. بنابراين مادر تقريبا همه مسئوليت هاي مراقبت از كودك را به عهده دارد معلوليت فرزند مي تواند زندگي زنا شوئي را تحت تاثير قرار دهد. معلوليت فرزند در خانواده اي كه بر عشق و علاقه و عواطف مثبت حاكم است اثر چنداني نمي گذارد در مواردي كه زن و شوهر بدون علاقه با هم ازدواج كرده اند و ظاهرا بدون مناقشه با هم زندگي مي كنند وجود يك كودك معلول صرفا مشكلاتي را از حالت پنهاني به آشكار مي كشاند. در صورتي كه خانواده داراي ثبات در زندگي زناشويي باشند در مقايسه با خانواده هاي بي ثبات در احساسات و رفتار خود نسبت به فرزند معلول خود به مراتب بهتر عمل خواهند كرد. يكي ديگر از اثرات مهم معلوليت برخانواده اثرات اقتصادي و اجتماعي است گاهي مراقبت ها؛ درمان ها و آموزش هاي خاصي كه براي يك كودك معلول مورد نياز است هزينه هاي زيادي را بر خانواده تحميل مي كند. گاهي بودجه خانواده براي تأمين اين هزينه ها كافي نيست. ممكن است خانواده در ارتباطات اجتماعي از قبيل ميهماني رفتن، پذيرايي كردن از دوستان در منزل يا شركت در محافل اجتماعي و ساير تفريحات با مشكل روبرو شوند در يك مطالعه نشان داده شد كه خانواده هاي غير مرفه معلوليت فرزند را به عنوان يكي ديگر از مشكلات عديده اي كه خانواده با آن روبرو است، مي شناسند و از اين رو به آن اهميت كمتري مي دهند. يكي از مهم ترين عملكردهاي خانواده پرورش فرزندان است معلوليت مي تواند بر يكايك اعضاي خانواده تأثير گذاشته و كاركرد پرورشي خانواده را تحت تأثير قرارمي دهد. نتايج تحقيقات در مورد تاثير وجود كودك معلول بر روي ساير فرزندان در شرايط مختلف متفاوت است. برخي معتقدند قرار دادن كودك در موسسه خواهر و برادران او را از مسئوليت هاي بيش از حد آزاد مي سازد چرا كه اغلب از سوي والدين انتظار مي رود كه ساير فرزندان قسمتي از وظايف مربوط به كودك معلول را به عهده بگيرند. نتايج حاصل ازيك بررسي در ايران(داور منش و شريعتي1375) نشان داد كه وجود فرزند معلول تاثير منفي بر رشد جسمي ساير فرزندان ندارد، اما مي تواند موجب اختلال در فضا و شرايط مناسب آموزشي براي ساير فرزندان خانواده در شهرهاي بزرگ مثل تهران گردد، حال آن كه اين تاثير پذيري در مناطقي با پيچيدگي شهري كمتر محسوس نبود. همچنين بيشترين تاثير منفي بر پيشرفت تحصيلي ساير فرزندان زماني بود كه فرزند معلول بيش از 14 سال داشت. موضوع ديگري كه اتفاق مي افتد اين است كه گاهي ساير فرزندان در اثر داشتن خواهر يا برادر معلول دچار شرمساري و بر آشفتگي مي شوند لذا با مشاوره و راهنمائي به موقع والدين و ساير افراد خانواده مي توان به آن ها در امر سازگاري كمك نمود. گاهي والدين با معلوليت فرزند خود كنارمي آيند اما آنان قادر به وفق دادن خود با برچسب هائي كه بارعاطفي قوي دارند نمي باشند، براي مثال براي والدين بسيار آسان تر است كه اصطلاح ضايعه مغزي را به جاي عقب ماندگي ذهني بكار ببرند.

مراحل سازگاری


سازگاري والدين اغلب در چهار مرحله انجام مي گيرد. در مرحله اول پدر و مادر احساس گناه و شرم مي كنند. در مرحله دوم به شناخت و درك مسئله توجه مي كنند. در مرحله سوم مشكل را آن گونه كه هست مي پذيرند. در مرحله چهارم به كودك خود كمك مي كنند و برنامه هاي درماني و آموزشي را طرح ريزي و اجراء مي نمايند. برخي از محققين اين قبيل عكس العمل ها را واكنش تطابق عمومي بيان مي كنند كه شامل مراحل زير مي باشند:
1- مرحله آگاهي از خطر .
2- مرحله مقاومت.
3- مرحله فرسودگي.
مرحله آگاهي از خطر: در اين مرحله والدين در يك حالت شوك ناباوري و نگراني فرو خواهند رفت فشار رواني معمولاً مانع از آن مي شود كه تفكر منطقي و فكر خلاق داشته باشند.
مرحله مقاومت: در اين مرحله والدين سعي مي كنند با فشار روحي ناشي از اين مسئله مقابله نمايند در اين مرحله خود به تصميم گيري و عمل نمودن قادر مي شوند و با راه حل هايي سعي مي كند فشار ممكن را كم كند. در مرحله مقاومت مكانيسم هاي دفاعي به شخصي كمك مي كند تا با فشار مقابله نمايد.
مرحله فرسودگي: چنان چه انگيزه و فشار روحي ناشي از مرحله اول به كمك مرحله دوم از ميان نرود و ادامه يابد سازش والدين كافي نخواهد بود و به تدريج قواي دفاعي زائل مي شود و از كار باز خواهد ماند و نيروي براي سازندگي باقي نمي ‌ماند و مرحله فرسودگي فرا خواهد رسيد. مرحله فرسودگي از بسياري از جهات شبيه مرحله اول است شوك و نگراني مجدداً پديدار مي شود و اضمحلال رواني و جسمي مي تواند بر شخص متولي شود و واكنش هاي روان تني در اين مرحله بروز مي كند.


نقش تعامل والدين و متخصصان در سازگاری


متخصصين دست اندر كار مي توانند با كمك به والدين از ميزان رنج و اندوه آن ها بكاهند و در رسيدن به مراحل سازگاري آن ها را ياري نمايند. به منظور تعامل سازنده بين والدين و متخصصين توصيه هاي زير سودمند است:
الف) والدين را بايد بعنوان اعضاء شركت كننده در برنامه آموزشي كودك در نظر گرفت و به نظرات آنان احترام گذاشت.
ب) متخصصين بايد والدين را از كليه اطلاعات مربوطه مطلع سازند مگر آن كه دلائل كافي براي انجام اين كار وجود نداشته باشد.
ج) از آن جايي كه ارتباط صريح براي تعامل صحيح والدين و متخصصين ضروري است بايد از استفاده آن اصطلاحاتي كه گمراه كننده است براي والدين جلوگيري شود.
د) در حالي كه متخصصين مسئوليت عمده آموزش را به عهده دارند والدين بايد مسئوليت اصلي را براي انتخاب اهداف و تصميم گيري به عهده گيرند.
ه) براي مقابله با مشكلات والدين اغلب نيازمند به حمايت و تشويق مي باشند در اين جا متخصصين بايد از طريق تشويق تلاش هاي والدين و برخورد مثبت آنان را تقويت كنند. اگر والدين دريابند متخصصين نسبت به شرايط مشكل آنان آگاهي دارند مي تواند حالت حمايت و تشويق داشته باشد.


مشاوره و گروه درمانی

اغلب خانواده ها براي تطابق با مشكل خويش نياز به مشاوره وكمك متخصصين دارند. اگر بتوان نوع بحراني را كه والدين دست به گريبان آن هستند شناسايي كرد مي توان راه حل موثرتر را تشخيص داد. والديني كه در شوك اوليه بسر مي برند بيشتراحتياج به اطلاعات و حمايت دارند، زيرا شوك اوليه به مثابه مرحله اول سازگاري يعني مرحله آگاهي از خطر است. والديني كه با بحران ارزشي روبرو هستند احتياج به مشاوره دارند زيرا فرد داراي احساس ترس از ننگ اجتماعي و احساس گناه است و مشاور مي تواند در رهايي فرد از اين احساسات موثر واقع شود. بسياري از والدين كه اندوه را تجربه مي كنند در جريان اين اندوه براي مدتي از ديگران فاصله مي گيرند. براي يك مشاوره كار اشتباهي است كه بخواهد جريان اندوه را با اطمينان بخشيدن به والدين و تسكين دادن آنان به سرعت متوقف سازد. اغلب روند سازگاري نياز به زمان دارد. از بازگو نمودن هرگونه مطالب ناگوار در رابطه با كودك و يا پيش بيني هاي دراز مدت كه اغلب خالي از دقت مي باشد و يا ناديده انگاشتن شكل كودك براي رفع نگراني و ترس والدين بايد اجتناب كرد. مسئله ديگري كه در مشاوره والدين مطرح است تلاش آنان براي جستجوي علت مي باشد. دو انگيزه باعث اين جستجو مي شود اول اميد به كشف بيماري كه اين كشف ممكن است منجر به درمان بيماري شود و دليل ديگر رهايي از بار سنگين مسئوليت و احساس گناه ناشي از آن است. گر چه بسياري از والدين در جستجوي علت هستند لكن در بيشتر موارد شناسايي علت تاثير چنداني در وضع كودك ندارد. صدمه اي كه در اثر عامل فيزيكي يا ژنتيكي عارض گشته تقريباً تغيير ناپذير است. علاوه گاهي پيدا كردن يك علت كار بسيار دشواري است. بدنبال ارزيابي هاي كامل پزشكي و رواني در صورتي كه نتوان از نظر سبب شناسي دقيقاً والدين را مطلع كرد بايد به خانواده گفت توجه به آن چه كه مي تواند به او كمك كند بيشتر سودمند است تا انديشيدن در مورد علت معلوليت فرزند. ولي بهرحال بايد احساسات مربوط به مسئوليت و گناه آنان را درك كرد. تعدادي از خانواده ها در جلسات مشاوره و يا گروه درماني پي مي برند افراد زيادي از اين مشكل رنج مي برند و كودك آنان در اثر عوامل قبل از تولد، حين تولد كه كنترل زيادي روي برخي از آنان وجود ندارد آسيب ديده است. اين مسئله تا اندازه زيادي آنان را از احساس گناه رها مي كند. برخي والدين در جستجوي بهبودي هستند. گر چه علم پزشكي در حال پيشرفت است و بسياري از والدين اميدوارند كه معجزه اي داروئي رخ دهد تا كودك آنان بهبود يابد ليكن در برخي موارد مثل فنيل كتونوريا، گالاكتوزمي و كرتنسيم درمان مفيد واقع مي شود، ولي اغلب داروئي به منظور بهبود كامل معلوليت فيزيكي و ذهني وجود ندارد. بايد والدين را متوجه اين موضوع نمود و آنان را به روش هاي درماني ويژه اي كه بتوانند به كودك معلول كمك كند تا از توانائي هاي موجود در خود بهتر استفاده نمايد، مثل گفتار درماني، كاردرماني و فيزيوتراپي و...جلب نمود. موضوع ديگري كه در مشاوره بايد در نظر گرفت اين است كه گاهي برخي مشاوران از دادن اطلاعات ناخوشايند اجتناب مي كنند. چنان چه اين اطلاعات بتواند به والدين كمك كند تا تضادهاي درون خانواده را كاهش دهند و باعث كمك نمودن به كودك شود بايد آن ها را در اختيار والدين گذاشت. اگر چه كه والدين افراد معلول از بسياري از جهات با هم متفاوت هستند ولي از بعضي جنبه ها تجارب مشتركي دارند مثل عدم حمايت عاطفي كافي، عدم آگاهي از امكانات درماني و آموزشي مناسب براي فرزندشان، عدم اطلاع از قوانين مربوط به آموزش و پرورش كودكان معلول. لذا اولين قدم در جريان مشاوره مي تواند دادن اطلاعات در زمينه هاي فوق باشد. دومين قدم در مشاوره در نظر گرفتن احساس شوك، ترس و اضطراب والدين است بايد به والدين امكان داد تا احساس خود را بيان كنند. در مرحله سوم بايد در نظر داشت هرگونه كوششي كه براي كودك در ارتباط با درمان و آموزش و توانبخشي و نيز هرگونه تلاش كه براي خانواده در رابطه با توصيه، مشاوره و يا حمايت عاطفي انجام مي گيرد، بايد هميشه در جهت قبول اين واقعيت باشد كه در واحد خانواده نظامي است كه افراد آن داراي تعامل متقابل بوده بطوري كه آن چه كه بر روي يكي از اعضاء آن اثر مي گذارد و بلافاصله روي ساير اعضا خانواده نيز اثر خواهد گذاشت و فرد معلول زندگي ساير اعضا خانواده را تحت تأثير قرار مي دهد. لذا بايد سازگاري فردي و زناشويي و تربيت ساير فرزندان مورد توجه قرار گيرد. در جريان مشاوره به خانواده بايد:
1- به آنان كمك كرد تا در مورد كودك خود علاقه مندتر بينديشند.
2- به آنان كمك كرد تا از رفتار كودك شان آگاهي يابند.
3- از كتاب ها و جزواتي كه مي تواند به خانواده اطلاعات بدهد استفاده كرد.
4- به كودك كمك كرد تا در فعاليت هاي اوقات فراغت و ساير فعاليت هاي سازنده شركت نمايد كه مي تواند به خوشحالي كودك و خشنودي خانواده منجر شود.
5- آنان را در مورد منابع موجود در جامعه راهنمائي نمود مثلا،(كلينيك ها، مراكز ارزيابي، گروه هاي والدين).


قانون جامع حمایت از معلولین


ماده1. دولت موظف است زمينه هاي لازم را براي تأمين حقوق معلولان، فراهم و حمايت هاي لازم را از آن ها به عمل آورد.
تبصره. معلول در اين قانون به افرادي اطلاق مي گردد كه به تشخيص كميسيون پزشكي سازمان بهزيستي براثر ضايعه جسمي، ذهني، رواني يا توأم، اختلال مستمر در سلامت و كارايي عمومي وي ايجاد گردد. به طوري كه موجب كاهش استقلال فرد در زمينه هاي اجتماعي و اقتصادي شود.
ماده 2. كليه وزارتخانه ها، سازمان ها و موسسات و شركت هاي دولتي و نهادهاي عمومي و انقلابي موظفند در طراحي، توليد و احداث ساختمان ها و اماكن عمومي و معابر و وسايل خدماتي به نحوي عمل نمايند كه امكان دسترسي و بهره مندي از آن ها براي معلولان هم چون افراد عادي فراهم گردد.
تبصره1. وزارتخانه ها، سازمان ها و موسسات و شركت هاي دولتي و نهادهاي عمومي و انقلابي موظفند جهت دسترسي و بهره مندي معلولان، ساختمان ها و اماكن عمومي، ورزشي، تفريحي، معابر و وسايل خدماتي موجود را در چهارچوب بودجه هاي مصوب سالانه خود مناسب سازي نمايند.
تبصره 2. شهرداري ها موظفند از صدور پروانه احداث و پايان كار براي آن تعداد از ساختمان ها و امكان عمومي و معابري كه استانداردهاي تخصصي مربوط به معلولان را رعايت نكرده باشند خودداري نمايند.
تبصره 3. سازمان بهزيستي كشور مجاز است بر امر مناسب سازي ساختمان ها و اماكن دولتي و عمومي دستگاه هاي مذكور در ماده فوق نظارت و گزارشات اقدامات آن ها را درخواست نمايد.
تبصره 4. آيين نامه اجرايي ماده فوق ظرف سه ماه مشتركا توسط وزارت مسكن و شهرسازي ، سازمان بهزيستي كشور و سازمان مديريت و برنامه ريزي كشور تهيه و به تصويب هيأت وزيران خواهد رسيد.
ماده 3. سازمان بهزيستي كشور موظف است در چارچوب اعتبارات مصوب در قوانين بودجه سالانه اقدامات ذيل را به عمل آورد:
الف. تامين خدمات توانبخشي، حمايتي، آموزشي و حرفه آموزي موردنياز معلولان با مشاركت خانواده هاي معلولان و همكاري بخش غيردولتي(خصوصي، تعاوني، خيريه) و پرداخت يارانه(كمك هزينه) به مراكز غيردولتي و خانواده ها .
ب. گسترش مراكز خاص نگهداري، آموزشي و توانبخشي معلولان واجد شرايط(معلولان نيازمند، معلولان بي سرپرست، معلولان مجهول الهويه، معلولان با ناهنجاري هاي رفتاري) با همكاري بخش غير دولتي و پرداخت تسهيلات اعتباري و يارانه(كمك هزينه) به آن ها.
ج. تامين و تحويل وسايل كمك توانبخشي موردنياز افراد معلول .
د. گسترش كارگاه هاي آموزشي، حمايتي و توليدي معلولان و ارايه خدمات توانبخشي حرفه اي به معلولان جهت توانمندسازي آنان.
تبصره. كارگاه هاي آموزشي، حمايتي و توليدي معلولان موضوع ماده فوق از شمول قانون كار مصوب 29/8/1369مستثني خواهد بود.
ماده 4. معلولان مي توانند در استفاده از امكانات ورزشي، تفريحي، فرهنگي و وسايل حمل و نقل دولتي(مترو، هواپيما، قطار) از تسهيلات نيمه بها بهره مند گردند.
تبصره. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، سازمان تربيت بدني و شهرداري ها موظفتند كتابخانه، اماكن ورزشي، پارك و امكان تفريحي خود را به نحوي احداث و تجهيز نمايند كه امكان بهره مندي معلولان فراهم گردد.
ماده 5. افراد تحت سرپرستي معلولان با معرفي سازمان بهزيستي كشور تحت پوشش بيمه خدمات درماني و معلولان تحت پوشش بيمه خدمات درماني و بيمه مكمل درماني قرار مي گيرند.
ماده 6. يكي از فرزندان اوليايي كه خود ناتوان و معلول بوده(هر دو يا يكي از آن ها معلول باشد) و يا حداقل دو نفر از فرزندان آن ها ناتوان و معلول باشد از انجام خدمت وظيفه عمومي معاف مي گردد.
تبصره. همسراني كه زن ناتوان و معلول خود را سرپرستي مي نمايند مادامي كه سرپرستي همسر ناتوان و معلول را برعهده داشته باشند از انجام خدمت وظيفه عمومي معاف مي گردند.
ماده 7. دولت موظف است جهت ايجاد فرصت هاي شغلي براي افراد معلول تسهيلات ذيل را فراهم نمايد:
الف. اختصاص حداقل سه درصد از مجوزهاي استخدامي(رسمي، پيماني، كارگري) دستگاه هاي دولتي و عمومي اعم از وزارتخانه ها، شركت ها و موسسات، شركت ها، نهادهاي عمومي و انقلابي و ديگر دستگاه هايي كه از بودجه عمومي كشور استفاده مي نمايند به افراد معلول واجد شرايط .
ب. تامين حق بيمه سهم كارفرما توسط سازمان بهزيستي كشور و پرداخت آن به كارفرماياني كه افراد معلول را به كار مي گيرند .
ج. پرداخت تسهيلات اعتباري به واحدهاي توليدي، خدماتي، عمراني و صنفي و كارگاه هاي توليدي حمايتي در مقابل اشتغال افراد معلول به ميزاني كه در قوانين بودجه سالانه مشخص مي گردد .
د. پرداخت تسهيلات اعتباري خوداشتغالي(وجوه اداره شده) به افراد معلول به ميزاني كه در قوانين بودجه سالانه مشخص مي گردد.
ه. پرداخت تسهيلات اعتباري(وجوه اداره شده) جهت احداث واحدهاي توليدي و خدماتي اشتغالزا به شركت ها و موسساتي كه بيش از شصت درصد سهام و سرمايه آن ها متعلق به افراد معلول است.
و. اختصاص حداقل شصت درصد از پست هاي سازماني تلفنچي(اپراتور تلفن) دستگاه ها ، شركت هاي دولتي و نهادهاي عمومي به افراد نابينا و كم بينا و معلولان جسمي، حركتي .
ز. اختصاص حداقل شصت درصد از پست هاي سازماني متصدي دفتري و ماشين نويسي دستگاه ها، شركت ها و نهادهاي عمومي به معلولين جسمي، حركتي.
تبصره1. كليه وزارتخانه ها، سازمان ها، موسسات و شركت هاي دولتي و نهادهاي عمومي و انقلابي مجازند تا سقف مجوزهاي استخدامي سالانه خود، افراد نابينا و ناشنوا و معلولين ضايعات نخاعي واجد شرايط را رأسا به صورت موردي و بدون برگزاري آزمون استخدامي به كار گيرند.
تبصره 2. سازمان مديريت و برنامه ريزي كشور موظف است سه درصد از مجوزهاي استخدامي سالانه وزارتخانه ها، سازمان ها، موسسات دولتي، شركت ها و نهادهاي عمومي و انقلابي را كسر و در اختيار سازمان بهزيستي كشور قرار دهد تا نسبت به برگزاري آزمون استخدامي اختصاصي براي معلولين واجد شرايط با همكاري سازمان مديريت و برنامه ريزي كشور اقدام و معلولين واجد شرايط پذيرفته شده را حسب مورد به دستگاه مربوطه معرفي نمايد.
تبصره 3. سازمان بهزيستي كشور مجاز است در قالب اعتبارات مصوب خود، صندوق فرصت هاي شغلي معلولان و مددجويان بهزيستي را ايجاد و اساسنامه آن را به تصويب هيات وزيران برساند.
تبصره 4. سازمان آموزش فني و حرفه اي كشور موظف است آموزش هاي لازم فني و حرفه اي را متناسب با بازار كار براي معلولان به صورت رايگان و تلفيقي تامين نمايد.
ماده 8. معلولان نيازمند واجد شرايط در سنين مختلف مي توانند با معرفي سازمان بهزيستي كشور از آموزش رايگان در واحدهاي آموزشي تابعه وزارتخانه هاي آموزش و پرورش، علوم، تحقيقات و فناوري، بهداشت، درمان و آموزش پزشكي و ديگر دستگاه هاي دولتي و نيز دانشگاه آزاد اسلامي، بهره مند گردند.
تبصره. آيين نامه اجرايي اين ماده مشتركاً توسط سازمان بهزيستي كشور و وزارتخانه هاي مذكور و دانشگاه آزاد اسلامي ظرف مدت دو ماه پس از ابلاغ اين قانون تهيه و به تصويب هيات وزيران خواهد رسيد.
ماده 9. وزرات مسكن و شهرسازي، بانك مسكن و بنياد مسكن انقلاب اسلامي موظفند حداقل ده درصد از واحدهاي مسكوني احداثي استيجاري و ارزان قيمت خود را به معلولان نيازمند فاقد مسكن اختصاص داده و با معرفي سازمان بهزيستي كشور در اختيار آنان قرار دهند.
تبصره1. سيستم بانكي كشور مكلف است، تسهيلات اعتباري يارانه دار مورد نياز احداث و خريد مسكن معلولان را تأمين كند و به معلولان يا تعاوني هاي آن ها و يا موسسات خيريه اي كه براي معلولان مسكن احداث مي نمايند پرداخت كند.
تبصره2. سازمان ملي زمين و مسكن موظف است زمين مورد نياز احداث واحدهاي مسكوني افراد معلول فاقد مسكن را به نرخ كارشناسي تهيه و در اختيار افراد مذكور يا تعاوني ها و موسسات خيريه اي كه براي آنان مسكن احداث مي نمايند قرار دهد.
تبصره3. معلولان از پرداخت هزينه هاي صدور پروانه ساختماني، آماده سازي زمين و عوارض نوسازي معاف مي گردند.
تبصره4. سازمان بهزيستي كشور موظف است در قالب اعتبارات مصوب خود در قوانين بودجه سالانه و كمك هاي يارانه اي اشخاص حقيقي و حقوقي نسبت به احداث واحدهاي مسكوني براي معلولان و مددجويان اقدام و مالكيت يا بهره برداري آن ها را مطابق آيين نامه اي كه سازمان بهزيستي كشور با همكاري وزارت مسكن و شهرسازي و سازمان مديريت و برنامه ريزي كشور تهيه و به تصويب هيات وزيران مي رسد به معلولان و مدد جويان واحد شرايط واگذار نمايد.
ماده10. ميزان كمك هزينه(يارانه) پرداختي سازمان بهزيستي كشور به مراكز غيردولتي (روزانه و شبانه روزي) بابت نگهداري، خدمات توانبخشي و آموزشي و حرفه آموزي معلولان همه ساله با درنظر گرفتن نرخ تمام شده خدمات و تورم سالانه مشتركا توسط سازمان بهزيستي كشور و سازمان مديريت و برنامه ريزي كشور وزارت بازرگاني تهيه و قبل از خرداد ماه هر سال به تصويب هيات وزيران خواهد رسيد.
ماده11. مركز آمار ايران مكلف است در سرشماري هاي عمومي جمعيت كشور به نحوي برنامه ريزي نمايد كه جمعيت افراد معلول به تفكيك نوع معلوليت آن ها مشخص گردد.
ماده12. سازمان صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران موظف است حداقل دو ساعت از برنامه هاي خود را در هر هفته در زمان مناسب به برنامه هاي سازمان بهزيستي كشور و آشنايي مردم با توانمندي هاي معلولين اختصاص دهد.
ماده13. سازمان بهزيستي كشور موظف است با ايجاد ساز و كار مناسب، نسبت به قيموميت افراد معلول اقدام نمايد، دادگاه ها موظفند در نصب يا عزل قيم افراد معلول صرفا از طريق سازمان مذكور عمل و مبادرت به صدور حكم نمايند.
تبصره1. سازمان بهزيستي كشور موظف است جهت دفاع از حقوق افراد معلول، در محاكم قضايي وكيل تعيين نموده و به دادگاه مربوطه معرفي كند.
تبصره2. آيين نامه اجرايي اين ماده ظرف مدت سه ماه مشتركا توسط سازمان بهزيستي كشور و وزارت دادگستري تهيه و به تصويب هيات وزيران خواهد رسيد.
ماده 14. موديان مالياتي مي توانند از طريق سازمان بهزيستي كشور و با نظارت آن جهت احداث مراكز توابخشي، درماني و حرفه آموزي و مسكن مورد نياز افراد معلول اقدام نمايند. گواهي هزينه موديان مالياتي در موارد فوق كه به تاييد سازمان بهزيستي كشور رسيده باشد به عنوان هزينه قابل قبول ماليايت آنان تلقي مي گردد.
تبصره. آيين نامه اجرايي اين ماده مشتركا توسط سازمان بهزيستي كشور و وزارت امور اقتصادي و دارايي ظرف مدت سه ماه پس از ابلاغ قانوني تهيه و به تصويب هيات وزيران خواهد رسيد.
ماده 15. روساي سازمان هاي بهزيستي استان ها مجازند در جلسات شوراي برنامه ريزي و توسعه استان و گروه هاي كاري آن به عنوان عضو شركت نمايند.
تبصره. به منظور كمك به اشتغال معلولان و مددجويان رئيس سازمان بهزيستي كشور مجاز است در جلسات شوراي عالي اشتغال شركت نمايد.
ماده 16. اعتبار مورد نياز اجراي اين قانون از محل منابع زير تامين مي گردد:
1- محل اعتباراتي كه دستگاه ها و نهادها حسب وظايف قانوني در قوانين بودجه سالانه منظور مي نمايند.
2- از محل اعتبارات هزينه اي و تملك سرمايه اي سازمان بهزيستي كشور كه تاكنون از محل اعتبارات مذكور خدمات لازم را به معلولان ارايه مي داده است.
3- از محل وجوه واصله از اجراي طرح هدفمند كردن يارانه ها در كشور.
4- از محل صرفه جويي در هزينه هاي دستگاه ها و شركت هاي دولتي و نهادهاي عمومي كه ميزان سالانه آن براي هر يك از دستگاه ها و شركت ها و نهادها را هيأت وزيران مشخص مي نمايد.
تبصره1. آيين نامه اجرايي اين ماده توسط سازمان بهزيستي كشور و سازمان مديريت و برنامه ريزي كشور تهيه و به تصويب هيات وزيران خواهد رسيد.
تبصره2. آن تعداد يا بخشي از مواد اين قانون كه نياز به اعتبار جديدي داشته باشد مادامي كه اعتبار لازم از محل منابع مذكور در اين ماده تامين نگردد، اجرا نخواهد شد.
منبع: سایت معلولین ایران



فیسبوک

ساندکلاد

رادیو جمعیت

عضویت

All Rightes Reserved © | Created And Designed By: Firemode Studio / Agerin Agency