جمعی از مؤسسات و سازمانهای مردمنهاد کشور، با اعلام همدردی با خانواده ستایش، دختر 6 سالهای که در ورامین به قتل رسید، فعالان حقوق کودکان را به آرام کردن فضای جامعه در جهت جلوگیری از اعدام عامل این جنایت که خود کودک و قربانی شرایط اجتماعی-اقتصادی است دعوت کردند و خواهان رعایت استانداردهای دادرسی ویژه کودکان و نوجوانان شدند.
متن این بیانه به این شرح است:
گاهی فاجعه آنقدر عمیق است که درک جوانب آن دشوار میشود و گاه اینیک جانبه نگری میتواند عمق فاجعه را چند برابر کند. خبر دلخراش قتل ستایش، کودک ۶ ساله مهاجر به دست پسری نوجوان، موجی از خشم و نفرت و انتقام را در کشور به راه انداخته است.
یکسوی ماجرا مشخص است؛ کودک، دختر، تجاوز، اسید، افغان، حاشیه تهران … همه اینها، کد نشانههای درگیریهای جنسیتی، طبقاتی، ملیتی، در جامعهای مردسالار را به خاطر میآورد. انگار تمام فاجعه جمع است. انگار پاسخ هم مشخص است: انتقام از قاتل. میدانیم که هر چه کنیم، حتی ذرهای از رنج خانواده ستایش کاسته نمیشود، هیچ انتقامی نمیتواند ستایش را به آغوش جامعه و به آغوش همه ما بازگرداند.
اما این یکسوی ماجراست. یکسوی صورتبندی فاجعه است. در سوی دیگر فاجعه، قاتلی است که خود قربانی شرایط جامعه است. نوجوانی که بر اساس پیماننامه حقوق کودک، کودک محسوب میشود. آیا این مسئله را پیچیدهتر نمیکند؟ آیا این پاسخ به انتقام را تغییر نمیدهد؟
موجی که به راه افتاده است مسئله را به دوگانه ساده قتل - انتقام تقلیل میدهد، انگار جامعه بخواهد روی صورتمسئله اسید بپاشد.
به یاد داشته باشیم سوی دیگر این معادله هم کودکی قرار دارد که احتمال قریببهیقین از فرصتهای مناسب یادگیری، رفاه و کودکی محروم مانده است. خشونت، خشونت میزاید. جای خالی آموزش مهارتهای اجتماعی در نظام آموزشی کشور، سالهاست که از سوی فعالین حقوق کودک هشدار داده میشود. نظام آموزشی و رسانههای رسمی کشور در خصوص حقوق بشر و حقوق کودکان، جامعه را چگونه آموزش میدهند؟ جامعه چه واکنشی نسبت به موارد مشابه پیشازاین داشته است؟
جامعه اجازه انتقام از فرزندانش را ندارد. جامعهای که در برابر ساختار خشن، بیکاری، فقر و مرگ دوران کودکی همه کودکانش، ساکت نشسته است نمیتواند بهسادگی موج انتقام را بازتولید کند. ما آنچه را درو میکنیم که شرایط اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگیمان کاشته است.
مطابق قانون مجازات اسلامی (فصل دهم، ماده ۹۱) در این موارد اگر فرد بالغ کمتر از ۱۸ سال، ماهیت جرم انجامشده یا حرمت آن را درک نکند و یا در رشد و کمال عقل وی شبههای باشد، قصاص نمیشود. موجی که علیه این پسر نوجوان به راه افتاده است میتواند اجازه قتلی دیگر را صادر نماید. قتل پسر ۱۷ سالهای که به حمایت جامعه و فعالان حقوق کودک نیاز دارد.
ما امضاکنندگان ذیل بهعنوان جمعی از مؤسسات و سازمانهای مردمنهاد کشور، ضمن اعلام تأثر عمیق و همدردی با خانواده ستایش؛ آگاهان جامعه و همه فعالان حقوق کودک را به موجشکنی دعوت میکنیم. معقول کردن روند دادرسی و رعایت استانداردهای دادرسی ویژه کودکان و نوجوانان و مخالفت با اعدام کودکان، در لحظات بحرانی معنا و ارزشی صدچندان مییابد. بیایید خودمان کودکانمان را نکشیم!
تاکنون برخی از انجمنها و مؤسسات فعال در خصوص حمایت از حقوق کودکان با امضای بیانیه فوق، خواستار پیوستن همه فعالان و مراکز حامی حقوق کودکان به این کمپین شدهاند. برخی از این تشکلها به این قرارند:
۱. مرکز حمایتی آموزشی کودک و خانواده موج مهر - شیراز
۲. برای فردای کودکانمان - رشت
۳. موسسه مهر کویر - بیرجند
۴. جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان - تهران
۵. موسسه خیریه صیانت از نهاد خانواده مقدس - خراسان جنوبی
۶. مرکز امام رضا (ع) - اردبیل
۷. پناه کودکان کار - قزوین
۸. جمعیت حامیان کودکان کار - رشت
۹. مرکز آموزشی - حمایتی کودک و خانوادهی زانیاران ـ سنندج
۱۰. موسسه حمایتگران نونهال البرز - استان البرز
۱۱. کلینیک آریانا - شهرکرد
۱۲. مرکز حمایتی - آموزشی کودک و خانواده همراز گلستان - مشهد مقدس
۱۳. موسسه آوای امید - رشت
۱۴. موسسه روانشناختی گوهراندیشان سلامتی - مشهد
۱۵. انجمن علمی فرهنگی اویاران انجیاوی علمی فرهنگی محیطزیست - قزوین
۱۶. کانون خیریه امید نو - دانشگاه شهید بهشتی
۱۷. موسسه فرهنگی حمایتی کودکان کار کوشا
۱۸. موسسه میعادگاه مهر زاگرس - استان ایلام
۱۹. انجمن یاری کودکان در معرض خطر
۲۰.کانون ندای زنان ایران
۲۱.موسسه کنشگران توسعه پارس
۲۲.کانون یاریگران دانشگاه صنعتی شریف
۲۳.جمعیت پژواک حقیقت بیرجند
۲۴.انجمن دوستداران حقوق کودک تبریز
۲۵.خانه امن