در چنین روزی و در سال 1960 مردم سیاه پوست در شهر شارپ ویل آفریقای جنوبی تظاهراتی صلح آمیز علیه تصویب قوانین نژادپرستانه و رسمیت یافتن بیش از پیش آپارتاید ترتیب دادند که با حمله نیروهای دولتی به این تظاهرات صلح آمیز 69 نفر از تظاهر کنندگان به قتل رسیدند.
در همین رابطه قرارداد بینالمللی رفع هر نوع تبعیضی نژادی، مشتمل بر یک مقدمه و بیستوپنج ماده، در بیست و یکم دسامبر 1965 برابر سیام آبان 1344 شمسی در بیستمین دوره اجلاسیه مجمع عمومی سازمان ملل متحد تنظیم و به تصویب رسید.
هرچند تبعیض و بیعدالتی در مورد انسان و در میان ملتها سابقه طولانی دارد، اما تبعیض نژادی و برتر دانستن یک نژاد بر نژادهای دیگر ساختهوپرداخته استعمار غرب است. ثروتاندوزی که از مشخصههای دوران رنسانس در اروپا است در این زمینه نقش مهم دارد. کشفهای جغرافیایی و تجارت برده که در قرن هجدهم به اوج خود رسید و بنا بر روایتی تعداد آن بین سی تا پنجاه میلیون نفر بود، اروپا را ثروتمند ساخت. یکی از نویسندگان آفریقایی مینویسد: طی قرنها، حادثه مهم تاریخ ما بردهفروشی است و نژادپرستی نتیجه مستقیم و اندوهبار آن است. فرانتس فانون در کتاب نژادپرستی و فرهنگ معتقد است: استعمار غرب با تکیهبر تفوقی تکنیکی بر دنیا سیادت میکند. به پیشگامان استعمار این باور دست داده است که اگر دارای تمدن برترند، به دلیل آن است که از نژادِ برترند. از همینجا بود که نژادپرستی به انواع مختلف وارد فرهنگ و تمدن غرب شد و کمکم به یکی از ارکان آن مبدل گردید. از تحقیر نژاد پست تا تحقیر انسان و نفی شخصیت و حیثیت انسانی، فاصله یکقدم است. غرب در پی آن است تا انسان بومی را بیهویت سازد؛ حتی تاریخش را نیز مصادره کردند و برایش تاریخی نوشتند که بومی باور کند هیچ هویتی ندارد.
دانش امروز به دو نتیجه مهم درباره مسئله نژاد رسیده است: 1. در هیچ جای جهان نژاد خالص پیدا نمیشود؛ 2. برتری نژاد افسانهای بیش نیست.
در یک کنفرانس علمی در لندن که دانشمندانِ بیش از چهل کشور جهان شرکت داشتند، یک دانشمند آلمانی چنین گفت: «رنگ پوست و مو با وضع محیطزیست انسانی ارتباط مییابد. مثلاً اگر رنگ پوست و موی ما اروپاییان بهصورت فعلی است به دلیل این است که نیاکان ما طی هزاران سال در سرزمین محروم از پرتو آفتاب زندگی نمودهاند»؛ و دبیر کنفرانس معتقد بود: در دنیا تنها یک نوع انسان وجود دارد و هرگونه تفاوتی در رنگ پوست و مو ارتباطی به حقیقت انسانیت ندارد.
در دنیای معاصر اندیشه تبعیض نژادی بهمثابه یک ایدئولوژی و باور، جزء اهداف استعماری شده است. نویسندگانی پدید آمدند که نظریاتشان را میتوان جادهصافکن جنایات استعمارگران خواند. آنان در قالب بهاصطلاح نظریه علمی، هم به معرفت بشری خیانت کردند و هم ناجوانمردانه تهمتهای ناروا و زشتی را به نام ویژگیهای انسانها و ملتهای تحت ستم شیوع دادند؛ تا جایی که گفتهاند: تبعیض نژادی عبارت است از ارزش نهادنِ کلی و مشخص برای تفاوتهای حقیقی یا تخیلی که تهمت زننده به سود خود و به زیان قربانی، بیان میکند تا ستیزهجویی خود را توجیه کند.
منبع:
http://rc.majlis.ir