اکبر میگوید اگر مردم نمیتوانند هیچ کمکی به این کودکان کنند پس تنها به انها احترام بگذارند
بازفید گزارش داد: با افزایش اوضاع نابسامان اقتصادی در افغانستان بسیاری از کودکان برای حمایت از خانوادههای خود به کار در خیابانها روی آوردهاند.
به گزارش خبرنگار سایت افغانستان خبرگزاری فارس، «رادا اکبر» عکاس افغانستانی یکسری از عکسهای کودکان کار در افغانستان را در اختیار وب سایت آمریکایی «بازفید» قرار داده است.
وی در این پروژه که بیش از یک ماه به طول انجامید اجازه والدین کودکان کار را به دست آورد. با حضور هزار نفری کودکان کار در کابل کار اکبر برای پیدا کردن آنها سخت نبود.
فقر و حمایت از خانواده انگیزه اصلی این کودکان افغانستانی برای ترک مدرسه و کار کردن در خیابانها است.
این عکاس افغانستانی به عمد پس زمینه عکسهای خود را به سیاه و سفید تغییر داده تا بینندگان در چهره کودکان تمرکز کنند.
وی میگوید من میخواهم مردم به طور عمیق به چشمان این کودکان نگاه کنند و متوجه درد و رنجی که آنها کشیدهاند بشوند.
اکبر میگوید اگر مردم نمیتوانند هیچ کمکی به این کودکان کنند پس تنها به آنها احترام بگذارند.
1. حشمت
12 ساله است و در مقطع دوم راهنمایی تحصیل میکند. وی یکسال است که به عنوان فروشنده مشغول به کار است.
حشمت میگوید در زمان مدرسه مجبور هستم که نصف روز را کار کنم اما در تعطیلات تحصیلی تمام طول روز را به کار کردن مشغول هستم و این مرا بسیار خسته میکند.
وی میگوید مجبورم 8 ساعت کار کنم و این موضوع در هوای سرد به مراتب سختتر است.
حشمت گفت: پدرم میگوید اگر یک کار با حقوق بالا بدست آورد دیگر نیازی به کار کردن من نیست و من هر روز برای برآورده شدن آرزوی پدر دعا میکنم تا دیگر مجبور به کار کردن نشوم.
2. بختاورا 11 ساله
خانواده وی 6 سال پیش از هلمند آواره شدند. وی 8 سال است که به جمع آوری زبالهها میپردازد. بختاورا به دلیل اینکه مجبور است کار کند و به خانوادهاش کمک نماید از حق تحصیل محروم است. وی روزانه 8 تا 10 ساعت کار میکند و 100 افغانی معادل 2 دلار بدست میآورد.
3.بزیرا 8 ساله
خانواده بزیرا 7 سال پیش از هلمند آواره شدند. وی مدت 3 سال است که به جمعاوری زبالهها میپردازد. بزیرا به دلیل اینکه مجبور است کار کند، نمیتواند به مدرسه برود. وی روزانه 8 تا 10 ساعت کار میکند و حدود 100 افغانی بدست میآورد.
4. زهرا 6 ساله
خانواده زهرا حدود 2 سال از پیش غزنی آواره شدند. وی یک سال است که در خیابانها اسفند دود میکند و نمیتواند به مدرسه برود.
زهرا مجبور است با کار کردن به خانوادهاش کمک مالی کند. وی روزانه 8 تا 10 ساعت کار میکند و 50 تا 70 افغانی بدست میآورد.
5- جواد (7 ساله) ، جعفر (5 ساله)، حسین (6 ساله)
خانواده این 3 پسر افغانستانی 3 سال پیش از غزنی آواره شدند. آنها یک سال ونیم است که در خیابانهای کابل اسفند دود میکنند.
این 3 پسر افغانستانی نمیتوانند به مدرسه بروند چرا که مجبورند از طلوع صبح تا شب برای حمایت از خانوادهشان کار کنند.
جاوید میگوید بسیاری از اوقات توسط مردم در خیابانها مورد ضرب و شتم قرار میگیریم و گاهی اوقات آنها پول ما را میدزدند.
به همین دلیل از انجام این کار خوشحال نیستیم. وی میگوید آرزویم این است که خلبان شوم اما پدر و مادرم میگویند تا زمانی که آنها توانایی حمایت مالی از ما را ندارند مجبورم کار کنم.
6. عبید 13 ساله
کلاس ششم است و از 5 سال پیش تاکنون برای حمایت از خانوادهاش به شستشوی اتومبیلها در خیابان مشغول است.
وی میگوید که نمرات من در مدرسه خوب نبود چرا که وقت کافی برای مطالعه نداشتم و گاهی اوقات که هیچ غذایی برای خوردن نداشتیم، مجبور بودم مدرسه نروم و ساعات بیشتری کار کنم.
7. ابراهیم 14 ساله
وی کلاس هفتم است و از 7 سالگی به کار کردن مشغول میباشد.
ابراهیم در مغازههای مختلفی کار کرده و به تازگی به بادکنک فروشی روی آورده است.
وی میگوید از این کار پول بیشتری بدست خواهد آورد و به این ترتیب از خانوادهاش حمایت میکند.
8. خسرو 8 ساله
کلاس دوم است و 2 سالی میشود که به فروش بادکنک مشغول است. وی میگوید در اوایل کار کردن برایش سخت بود اما به مرور زمان به کار خود عادت کرد و اکنون میداند که چگونه با مردم رفتار کند.
9. سنژیلا 8 سال
سنژیلا پس از اینکه خانوادهاش 3 سال پیش از زابل آواره شدند، در یک اردوگاه پناهندگان در مناطق زاغه نشین «کابل» زندگی میکند.
وی با اشاره به اینکه 2 سال است که زباله جمع میکند، گفت: بسیاری اوقات مردم اذیتم میکنند و پولم را میدزدند.
سنیژلا گفت: من دوست ندارم کار کنم. وی همچنین میگوید بعضی اوقات مردان من را تعقیب میکنند و از من میخواهند که همراهشان بروم اما من از دست آنها فرار میکنم چون میدانم انسانها خوبی نیستند و میتوانند به من آسیب برسانند.
10.خوشبختا 9 ساله
خانواده خوشبختا 7 سال پیش از نیمروز آواره شدند و وی 4 سال است که به جمع آوری زباله مشغول است. خوشبختا میگوید نمیدانم چه چیزی برای آیندهام میخواهم. تنها چیزی که میدانم این است که مجبورم کار کنم و تا آنجا که میتوانم پول بدست آورم.
11. گلیار 12 ساله
کلاس چهارم است و 5 سالی است که به جمعآوری زبالهها میپردازد.
وی میگوید به این دلیل مجبور است کار کند که باید از خانوادهاش حمایت کند. گلیار 2 سال است که به مدرسه نرفته است.
وی میگوید گاهی اوقات به آینده امیدوار میشوم و رویاپردازی میکنم اما هنگامی که از کار کردن خسته میشوم، امیدم را برای ادامه تحصیل از دست میدهم.
12. نوید 8 سال
کلاس دوم است و مدت 2 سال است که به واکس زدن کفش مشغول است. نوید میگوید سال گذشته دوستانم من را هنگام کار کردن در خیابان دیدند و از آن به بعد من را مسخره کردند.
این موضوع به شدت من را ناراحت میکرد اما چون مجبور بودم از خانوادهام حمایت کنم نمیتوانستم کارم را رها کنم.
وی افزود: یک روز معلمم من را در حین کار کردن دید و گفت: نباید به خاطر کاری که انجام میدهی شرمنده شوی.
وی همچنین یک مداد و دفتر به من هدیه داد. به همین دلیل از فکر ترک مدرسه منصرف شدم میخواهم در آینده معلم شوم و به کودکانی مانند خودم کمک کنم.
13. اسحاق 13 ساله
کلاس ششم است و 4 سال است که به عنوان یک مکانیک در یک گاراژ کنار جادهای کار میکند. وی میگوید زمانی میتوانست با دوستان خود فوتبال بازی کند و آروز داشت که روزی فوتبالیست شود اما الان اینجا کار میکند و آینده درخشانی برای خود نمیبیند.
14. صفیحالله 8 سال
دانش آموز کلاس سوم است و یک سالی میشود که در یک فروشگاه گل و گیاه مشغول به کار است. وی گلها را آب میدهد و مغازه را نظافت میکند. حقوق و دستمزد هفتگی صفیحالله 200 افغانی معادل 4 دلار است. وی آرزو دارد که در آینده پزشک شود.
15. مصطفی 12 ساله
دانش آموز کلاس ششم است و 6 سال است که در یک فروشگاه گل و گیاه کار میکند. وی هفتهای 500 افغانی بدست میآورد و آرزو دارد روزی مهندس شود.