مهاجرت، اعتیاد، زندان و جدایی از مواردی است که شوهران مستاصل را وا میدارد که زنانشان را با کولهباری از مشکلات رها کنند.
به گزارش سلامت نیوز، روزنامه فرهیختگان نوشت: اعظم گرچه 52 سال سن دارد، اما دو سالی است که خیاط شده است. او روزی هفت ساعت در کارگاهی در مرکز پایتخت کار میکند. کارگاهی که بیش از یک ونیم ساعت با خانهاش فاصله دارد. اعظم ماهی 700 هزار تومان حقوق میگیرد و بیشتر از نصف آن را برای خانهای 50 متری که در یافت آباد اجاره کرده، میپردازد. اعظم سه پسر و دو دختر دارد. دختر کوچکش دبیرستانی است و پسر بزرگش هم گرچه با او زندگی نمیکند، هر از چندی برای گرفتن پول به سراغش میآید. او اهل کرمان است. شوهرش چند سالی است که رهایشان کرده و او نمیداند کجاست. اعظم خانم از زندگیاش راضی نیست، چراکه نمیداند در این سن و سال و با وجود بیماریهایی که دارد، تا کی میتواند به کار ادامه دهد. این روایت گرچه در جزئیات با داستان خیلی از زنهایی که در این کارگاه یا کارگاههای مشابه کار میکنند، متفاوت است، بسیاری از آنها با فقری که هر روز زندگیشان را تهدید میکند، دست به گریبان هستند. براساس آمار رسمی اعلام شده از سوی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در حال حاضر حدود 5/2 میلیون زن سرپرست خانوار در کشور وجود دارد. این در حالی است که آمار غیررسمی این رقم را بیش از دو برابر میداند.
مهاجرت، اعتیاد، زندان و جدایی از مواردی است که شوهران مستاصل را وا میدارد که زنانشان را با کولهباری از مشکلات رها کنند. زنانی که در سنین بالا تازه باید مهارت بیاموزند و شاغل شوند. در این میان علاوهبر زنان سرپرست خانوار، زنان بدسرپرست نیز هر روز نگران معیشتشان هستند و خیلی از آنها به دلیل محدودیتها و مشکلات فراوانی که در روستا یا شهرستانهایشان با آن گلاویز بودهاند، به کلانشهرها پناهنده شدهاند
تهران مقصد بیکاران
تنها مردان نیستند که به خاطر شغل و زندگی بهتر راهی تهران و کلانشهرها میشوند؛ ورود زنان سرپرست خانوار یا بدسرپرست هم به شهرهای بزرگ کم نیست. زنانی که بسیاری از آنها به دلیل نیافتن شغل دچار آسیبهای اجتماعی در کلانشهرها میشوند. فاطمه دانشور، عضو شورای اسلامی شهر تهران با بیان اینکه مدیریت شهری نمیتواند در اینباره بیتفاوت باشد، به «فرهیختگان» میگوید: «چندی است که شهرداری کارگاههایی با نام کوثر برای زنان سرپرست خانوار در تهران راهاندازی کرده است. حدود پنج هزار نفر آموزش دیده و کار کردهاند و در حال حاضر نیز یک هزار و 5۰۰ نفر در مراکزی به نام کوثر تعلیم دیدهاند و فعال هستند و 80 خانه کارآفرینی در محلاتی که بیشتر در معرض آسیبهای اجتماعی قرار دارند، دایر شده است که از آن جمله میتوان به محله هرندی اشاره کرد.» بهگفته او این مراکز اما نتوانستهاند مشکلات این زنان را حل کنند؛ چراکه درآمد این زنان بسیار پایین است و عمدتا هزینه اجاره خانه آنها را نیز تامین نمیکند. این در حالی است که شهرداری سالانهتنها 12 میلیارد تومان به حوزه زنان اختصاص میدهد که این رقم در برابر مشکلاتی که امروز زنان در شهری مثل تهران با آن درگیر هستند، رقمی نیست.
او به تلاشهای صورتگرفته از سوی شورای شهر برای افزایش وام اشتغال زنان از سه میلیون به پنج میلیون تومان اشاره میکند و ادامه میدهد: «اگر همه نهادها در بحث اشتغال زنان بسیج نشوند، ما شاهد افزایش پدیده زنانه شدن فقر خواهیم بود و این نتیجهای ندارد جز افزایش آسیبهای اجتماعی.»
نهادی قدرتمند در حوزه زنان
یکی از شاخصهای توسعهیافتگی در تمام کشورها نرخ مشارکت زنان است که با بالا رفتن آن میزان توسعهیافتگی کشورها نیز افزایش مییابد. براساس آمار اعلامشده از سوی وزارت کار در عرصه جهانی مردان ۶۰ تا ۷۰ درصد و زنان ۴۰ تا ۴۵ درصد در بازار کار حضور دارند. این در حالی است که میزان مشارکت زنان در بازار کار 4/۱۲ درصد است که نسبت به سالهای گذشته یک درصد کاهش داشته است. تعداد شاغلان زن ۱۴ درصد است. این در شرایطی است که حدود 5/2 میلیون زن سرپرست خانوار در جامعه وجود دارد؛ در حالی که تعداد کل شاغلان زن به سه میلیون و صد هزار نفر میرسد. دلارام نمازی، فعال امور زنان در این خصوص میگوید: «متاسفانه ما به دلایل فرهنگی علاقهای به اشتغال زنان نداریم و درست همین فرهنگ گریبان ما را گرفته است و امروز شاهد آن هستیم که زنان ما به دلیل زندگی مدرن گاهی محکوم به تنها شدن هستند و گاهی مجبورند زندگی خود و فرزندانشان را اداره کنند.»
به نظر میرسد در این شرایط زنان در کشور ما باید این پتانسیل را پیدا کنند که علاوهبر تحصیل، در بازار کار هم بهکار گرفته شوند، چراکه زنان در آینده خواسته یا ناخواسته بیش از امروز مسئولیت خود و خانوادهشان را برعهده خواهند داشت.