حالا بیایید از یک زاویه دیگر نگاه کنیم. به طور متوسط کودکان از ۶ تا ۸ سالگی به ۱۱ ساعت خواب احتیاج دارند، از ۹ تا ۱۳ سالگی این میزان به ۱۰ ساعت کاهش پیدا میکند و در نوجوانی حداقل ۹ ساعت خواب برای کودکان لازم است
اگر تعاریف رسمی مانند تعریف سازمان سازمان جهانی کار را معیار تعریف کارکودک قرار دهیم (انجام هرکاری که برای کودکان مضر باشد، حق کودکی، استعدادها و کرامت آنها را نادیده بگیرد و بر سلامت و رشد روانی و فیزیکی آنها به صورتی منفی تاثیر گذار باشد) میبینیم که دخترانی را که کار خانگی میکنند نیز باید در شمار کودکان کار محسوب کنیم.
حمید رضا واشقانی فراهانی
فعال حقوق کودک مریم هر روز ساعت ۶ صبح بیدار میشود، در آماده کردن صبحانه به مادرش کمک میکند (۲۰ دقیقه). پدر که با نان وارد خانه میشود، سفره صبحانه را میچیند و بعد جمع میکند (۱۵ دقیقه). ساعت ۱ ظهر از مدرسه تعطیل میشود و نیم ساعت بعد میرسد خانه.
بعضی روزها قبل از رسیدن او مادرش غذا را کشیده است و بعضی روزها با همان لباس مدرسه، میرود پای گاز و غذا میکشد (۱۰ دقیقه) و سفره را میچیند (۱۰ دقیقه). ظهرها لازم نیست ظرف بشوید، با مادرش تقسیم کردهاند و شستن ظرفهای شام به عهده اوست (۳۰ دقیقه).
جارو، گردگیری و نظافت خانه هفتهای دوبار انجام میشود که یک بارش نوبت اوست (۳ ساعت)، هفتهای یک بار ماشین لباسشویی را روشن میکند و لباسهایی که نباید داخل ماشین انداخته شود را هم با دست میشوید و بعد لباسها را از بند میآویزد (۱ ساعت و نیم).
چایی بعد از نهار و شام و شستن لیوانها به عهده اوست (یک ساعت). عصرها به مادرش در پاک کردن و آماده سازی مواد غذایی برای طبخ کمک میکند (۱ ساعت).
این روایتی از کار خانگی یک دختر ۱۴ ساله در یک خانواده معمولی (دو پسر و یک دختر) در محله ستارخان تهران با درآمد ۲/۳۵ میلیون تومان در ماه است. مجموع ساعات اختصاص یافته به کار خانگی توسط او میشود بیش از ۲۹ ساعت در هفته و نزدیک به ۱۲۰ ساعت در ماه (هفتهای چند ساعت بیشتر از یک کار نیمه وقت). *
به اینها باید ساعاتی که به دلیل بیماری مادر یا مهمان داری، لازم است زمان بیشتری صرف کار کند و همین طور ساعات صرف شده برای خانه تکانی پایان سال را نیز اضافه کرد. خودش میگوید هفته آخر سال روزی ۲ ساعت در خانه تکانی کمک میکند یعنی ۱۴ ساعت بیشتر از ماههای قبلی کار میکند.
این ساعتها، همان ساعتهایی هستند که سهمشان در اقتصاد دیده نمیشود. پدرِ دختری که روایتی کوتاه از کار خانگیاش را نقل کردم، روزی ۹ ساعت کار میکند. اگر او بخواهد کارهایی که دخترش انجام میدهد را انجام دهد، باید به طور متوسط روزی ۴ ساعت بیشتر کار (در خانه) کند. روزی ۱۳ ساعت کار و ۸ ساعت خواب و ۲ ساعت هم رفت و برگشت به محل کار به این معنا خواهد بود که او در طول روز تنها ۱ ساعت جز خواب فرصت فراغت خواهد داشت.
در صورتی که با کار خانگی دخترش، این زمان ۵ ساعت در روز است و میدانیم جز اینکه برخورداری از زمان کافی برای فراغت و استراحت آزاد یکی از حقوق اولیه انسانی است، نقشی کلیدی هم در سلامت روان انسان دارد و هم برای تجدید قوای فکری و جسمی فرد و حفظ بازده کافی و مناسب نیروی کار لازم است. از این جهت کارخانگی سهمی جدی و موثر در تولید ناخالص ملی دارد.
تصور کنید که پدر این خانواده برای انجام کارهای خانگی، مجبور باشد یک نفر را استخدام کند. برای ۱۲۰ ساعت کار در ماه، باید حداقل حقوقی در حدود ۴۵۰ هزار تومان بپردازد. این بارِ مالی نتنها از بخشی از درآمد خانواده را کم میکند، بلکه موجب میشود برای تامین مبلغِ کسر شد، یا پدر بیشتر کار کند، یا از برخی هزینههای دیگر نظیر هزینههای تفریحی و فرهنگی صَرفِ نظر شود و معنای این جز اُفت کیفیت زندگی نیست.
حالا بیایید از یک زاویه دیگر نگاه کنیم. به طور متوسط کودکان از ۶ تا ۸ سالگی به ۱۱ ساعت خواب احتیاج دارند، از ۹ تا ۱۳ سالگی این میزان به ۱۰ ساعت کاهش پیدا میکند و در نوجوانی حداقل ۹ ساعت خواب برای کودکان لازم است.
دختری که ما دیدیم، به طور میانگین ۴ ساعت در روز کار خانگی میکند، ۱ ساعت صرف رفت و برگشت به مدرسه میکند، ۵ ساعت در مدرسه است، ۳ ساعت صرف درس خواندن میشود و ۱ ساعت هم صرف خوردن وعدههای غذایی، یعنی مجموعاً به همراه خواب ۹ ساعته، ۲۳ ساعت از شبانه روز صرف میشود و به طور میانگین روزانه تنها ۱ ساعت اوقات فراغت برای او باقی میماند، زمانی که او خودش بتواند خودش برای خودش تصمیم بگیرد و به علایقش رسیدگی کند. (جمعهها این زمان ۶ ساعت بیشتر است)
این نمونه گرچه نمیتواند به تمام طبقات جامعه ما تعمیم داده شود، اما نمونهای واقعی است که کمابیش با چند ساعت اختلافِ کمتر و بیشتر در طبقات و اقشار اجتماعی مختلف نمونههای فراوان دارد (به دلیل سنتهای تقسیم کار جنسیتی) و همچنین به اکثر خانوادههایی که در محدوده خط فقر یا زیر خط فقر زندگی میکنند قابل تعمیم است. اهمیت کار خانگی دختران از اینجا آشکار میشود.
اگر تعاریف رسمی مانند تعریف سازمان سازمان جهانی کار را معیار تعریف کارکودک قرار دهیم (انجام هرکاری که برای کودکان مضر باشد، حق کودکی، استعدادها و کرامت آنها را نادیده بگیرد و بر سلامت و رشد روانی و فیزیکی آنها به صورتی منفی تاثیر گذار باشد) دخترانی که در شرایطی بدون مشارکت برادران و پدر خود که خانگی میکنند را نیز باید در شمار کودکانِ کار محسوب کنیم.
قطعاً کودکان کاری که در خیابان، کارگاهها، کورهپزخانهها، مزارع و... کار میکنند و ساعات کار طولانیتر و شرایط محیطی نامساعدتری دارند (چه از نظر بهداشتی و سلامت و چه از نظر امنیت)، بیشتر از این کودکان در معرض آسیب قرار دارند و بخش بیشتری از حقوقشان تضییع میشود.
با این حال نباید فراموش کنیم، این وظیفه جامعه و دولت است که از حقوق کودکان تحت هر شرایطی دفاع کند و برای برخورداری کودکان از حقوق خود، اولویت ویژه قائل شود. خصوصاً آنکه دخترانی که در خانوادههای فقیرتر زندگی میکنند، شرایط دشواری را تجربه میکنند. به عنوان مثال مدارس مناطق محروم، از امکانات اولیه و بدیهی تفریحی و فراغتی محروم هستند و این به آن معناست که دختران فقیرتر از فرصت کمتری برای کودکی کردن و بازی در مدارس برخوردارند.
همچنین نباید فراموش کرد در مورد کار خانگی، نمیتوان تنها ستمِ اقتصادیای را که بر خانواده و جامعه روا و به صورت سلسله مراتبی بر اساس ساختار اعمال قدرت و خشونت اعمال میشود در نظر گرفت، بلکه ستم جنسی پنهانی که در قالب عرفها، سنتها و تقسیم کار جنسیت محور مانع تقسیم عادلانه کار خانگی میان دختران و پسران و سبک شدن بار آن –یعنی تبدیل شدن آن به نوعی از مشارکت- نیز میشود باید در نظر داشت.
این ستم پنهان، هم به دختران آسیب میزند، هم حتا پسران خانواده را از بخشی از حق مشارکت خود محروم میکند. همچنین از یک منظر نیز آنها را در جایگاه ستمگر مینشاند؛ ستمگرانی که ناخواسته با نقشپذیری و تقسیم کار جنسیتی، اجتماعی و توسط عرفهای تحمیلی پنهان به نوعی انسانیت زدایی میشوند.
* همچنین در نظر داشته باشید که مادر این خانواده نیز زمان قابل توجهی را صرف کار خانگی میکند که متضمن ارزش اقتصادی است. در این یادداشت تنها از این منظر که موضوع مورد بحث ارزش کار خانگی دختران است، به کار خانگی زنان میپردازیم.
منبع : تامین 24