روز پایانی و در واقع جلسه ی دومِ همایش در دانشگاه تهران آغاز شد. حدود 18 – 19 ان جی او کنار درب ورودی غرفه داشتند. جلسه با عنوان آی تی سی - نقش فراورده های علمی امروز در رابطه با نت و کامپیوتر- و و طرز استفاده از آن در آموزش پرورش آغاز شد. از این بابت کلاسهای آن لاین، در دورترین نقاط محروم با برقراری یک پایگاه اینترنتی می توانند در دسترس همگان قرارگیرند.
در این حول و حوش فضای "همه چیز خوب است" و "درست خواهد شد" و "چهل و شش درصد پیشرفت داشته ایم" و انگار هیچ مشکل و مانعی در سر راه نیست در همایش جریان داشت. زمان را می بلعید که توسط یک نفر از خود پنل مربوطه، آی تی سی به سخره گرفته شد و اعلام نمود:« کودکی که حتی از امکانات ابتدایی یک مدرسه برخوردار نیست، آی تی سی به چه کارش می آید و این حرف ها قصه و حرف است.»(کف زدن حضار)
این پنل تا ظهر ادامه داشت. بعد از غذا جلسه برای سخنرانی وزیر با یک کلیپ و البته تلاوت قرآن دوباره آغاز شد. سخنرانی وزیر شامل کلیاتی از" همه چیز خوب است"، "فلان و فلان کردیم" و سخنانی از این دست ادامه پیدا کرد. برای مثال" وزارت آموزش و پرورش با یک وزیر کارش پیش نمی رود، چون همه ی جمعیت ایران را شامل می شود" و" ما توانسته ایم عدد میلیاردی از توان مدرسه سازان استفاده نماییم." بعد از این افاضات سالن را ترک کرد و رفت... .
نوبت به گروه هنرمندان ( هنرپیشه ها) رسید. ستاره اسکندری پشت تریبون رفت و گفت:« وزیری می خواهیم که سخنرانی نکنه، بره بشینه حرف دیگران را هم گوش کنه. تا کنون سمینار و جلسات و حرفهای خوب زیاد زده شده. آن چیزی که نداریم عمله. کار ما شده مشکلاتمان را با گلریزان حل کنیم. با مدرسه سازان و گلریزان که نمیشود عدالت آموزشی را برقرار کرد.» (کف زدن حضار) .« ما احتیاج داریم به جای این همایش ها و کنگره ها چهار تا عمل مثبت انجام بشه».(کف زدن حضار)
آقای صالح اعلا نیز فرمودند:« در ارتباط با عدالت آموزشی و مشکلات اساسا باید" شنیدن" را یاد گرفت. من فکر می کنم این امر دیده نمی شود. یعنی یاد نگرفته ایم که گوش بدهیم.» تعریف کرد که برادر صمد بهرنگی گفته:«صمد یک روز به بچه های کلاس می گوید کتابها را کنار بگذارید. امروز درس داد زدن داریم و از آنها خواست فریاد بزنند. ولی بچه ها تعجب می کردند که معلمشان از آنها می خواست که فریاد بزنند. ولی آنها متحیر و قادر به این کار نبودند. که بالاخره صمد خودش مجبور می شود، فریاد بزند و بچه ها هم شروع به فریاد زدن می کنند. مسئولین مدرسه به در کلاس می آیند و می پرسند چه خبر است. صمد می گوید خبری نیست. ما امروز درس داد زدند داریم. بچه ها باید فریاد زدن بلد باشند که شما ببینیدشان و به آنها توجه نمایید.» آقای اعلا ادامه داد:« پس فریاد زدن را باید یاد گرفت.» (کف زدن حضار) .
نوبت به آقای وحید رسید. ایشان ضمن پرداختن به موضوع عدالت آموزشی اعلام نمود:« آیا معلمی که بخاطر تقاضای صنفی در چند خیابان آنطرفتر، باید پشت دیوار های زندان باشد! این جزو عدالت آموزش محسوب میشود؟ آیا معلم رکن مهم عدالت آموزشی نیست؟» و سخنانی در این راستا.(کف زدن ممتد حضار)
نوبت به آقای وحید رسید. ایشان ضمن پرداختن به موضوع عدالت آموزشی اعلام نمود:« آیا معلمی که بخاطر تقاضای صنفی در چند خیابان آنطرفتر، باید پشت دیوار های زندان باشد! این جزو عدالت آموزش محسوب میشود؟ آیا معلم رکن مهم عدالت آموزشی نیست؟» و سخنانی در این راستا.(کف زدن ممتد حضار)
با توضیح مفصل آقای ....... قرار بود فیلمی از زندگی یک معلم با همکاری رخشان بنی اعتماد ساخته شود. او اعلام کرد طی آمار تحقیقات زیادی که انجام دادیم، یکی از تآثیر گذار ترین افراد در جامعه، معلمان می باشند. لذا موضوع فیلم ما زندگی یک خانم معلم در درون یک روستا را نشان می دهد ک. با خلاقیت از بازی های کامپیوتری و همینطور موبایل برای آموزش استفاده می نماید، تا خشکی آموزش با کتاب درسی را با جذابیت وسایل دیگر، جبران نماید و در این کار موفق می شود. منتهی از جانب نهاد ها ی ذیربط و غیر ذیربط تمامأ این فیلم با جملات چون معلم باید این کتاب را درس بدهد و باید چنین و چنان کند، درنهایت ساخته نشد.
چون وقت تمام شده بود، آقای توکلی نماینده ی مجلس و وزیر کار سالهای اوایل انقلاب، اجازه خواست پنج دقیقه صحبت کوتاه داشته باشد. تا به پشت تریبون رسید خانمی محجبه با صدای بلند فریاد زد:« پنج تا از کارهایی که توی مجلس برای معلمها انجام دادی نام ببر.» (کف زدن حضار) که ایشان فرمودند:« کارهایی که فکر می کنم ضروریست پیگیری می کنم و برای پاسخ دادن اینجا خدمت نرسیده ام.»و دو خانم دیگر موضوع معلمان زندانی را سوال کردند. (کف زدن حضار)..... و آقای دکتر توکلی شعری از رحماندوست را قرائت کردند و رفتند.... .
نویسنده : اکبر یزدی
منبع : نشریه داخلی جمعیت دفاع